Friday 25 November 2011

آزادی ادیان در دید ایرانیان: مثالی از شاهنامه



برگه فیسبوک سرای دانای توس





دوستی گرامی که گویا رهگذری به برگه ما سرزدند در واکنش به پست پایان شاهنامه من که در پایان از هم میهنان خواسته بودم برای روان فردوسی (به آیین و گزینش خویش) کاری کنند یا شمع برافروزند یا فاتحه بخوانند یا سکوت کنند گفته بودند که شاهنامه شناس واقعی تنها شمع روشن می کند و کارهای دیگر را نخواهد کرد.

من خودم به آیین باستانی شمع می افروزم ولی چرا اگر کسی به فاتحه باور دارد نباید فاتحه بفرستد؟

با بیتی از شاهنامه پاسخ می دهم. خسرو پرویز به قیصر روم که بر آیین ترسایی است می گوید:

بدانستم و آفرين خواندم --- بران دين ترا پاك دين خواندم

این است پیام شاهنامه. هر کس باید بر دین خود پاک دین باشد. هال آن دین هرچه می خواهد باشد.

دین های سامی برای ایرانیان باستان به شدت شگفت آور بوده چرا که آنها از خدایشان می ترسیدند. در دین ایرانی خدا نمی توانست قاهر، ترسناک یا مکار باشد و هیچ گونه صفت منفی برای اهورامزدا شناخته نمی شد. اهورا مزدا تنها به آفریدگان عشق می ورزید. ترس از خدا در ایران گناه بود. از همین رو به دین مسیحی با شگفتی در ایران دین ترسایی می گفتند. ولی با این همه تفاوت می بینیم که در دید شاه (و سیاست مدران ایران) دشمن دیرینه ایران که بر دین ترسایی است پاک دین شناخته می شود. جالب است این سخن در زمان انحطاط فرهنگی ایران گفته می شود و از زبان ساسانیان که خود پایه گزاران انحطاط فرهنگی در ایران بودند. ولی به هر هال فرهنگی دیرینه مدارای دینی تا پایه ای در ایران ریشه دوانده بود که آنها هم از آن بی بهره نبودند.

به دیگر سخن می دانیم که خسرو پرویزو ساسانیان لغزش بسیار داشته است ولی این سخن او سخنی است که از جان ایران زمین بر می خیزد. ایرانیان همواره به آزادی دین باور داشتند (مگر در زمان های کوتاهی چون زمان گشتاسب و اسفندیار و در زمان پایان ساسانی). نشان آن این که خارج از مرزهای ایران هیچ شهر ذرتشتی در جهان دیده نشد. یعنی دین ذرتشتی به هیچ سرزمینی تحمیل نشد.

No comments:

Post a Comment

Note: only a member of this blog may post a comment.