Sunday 27 May 2012

آسمان و زمین

شعری از فردوسی


كشيده همه تيغ و گرز و سنان --- همه جنگ را گرد كرده عنان

تو گفتى سپهر و زمان و زمين --- بپوشد همى چادَر آهنين

ز هرّاى اسپان و آواى كوس --- همى آسمان بر زمين داد بوس 

Sunday 20 May 2012

داستان مبارزه برای خلیج فارس


سیاوش پیشدادی


داستان مبارزه ما با عرب ها سر واژه خلیج فارس داستان جالبی است.  چندی پیش با تحلیل یک کاریکاتور ضدعرب این ایده را   مطرح کردم که  ما تا مغز استخوانمان عربی شده است و قضیه عمیق تر این حرفاست که نام خلیج فارس را حفظ کنیم. در پست دیگری گفتم که اکر فردوسی هم جای انجام کار فرهنگی می نشست و به عرب ها فحش ناموس می داد قضیه از این هم بدتر می شود و ما الان فحش ناموس عربی باید می دادیم نه فارسی چون زبان ما هم رفته بود. پست های من به اندازه کافی منفی گرفت از ایرانیان مبارز در راه وطن.

 امروز که فکر می کردم دیدم چیز های دمه دستی بیشتری هست که عمق فاجعه را نشان دهد. مثلا نام خلیج فارس: خلیج که عربی است و فارس هم عربی شده پارس است. حالا از این که 95 یا به قول مبارزان راه آزادی 90 درسد ایرانیان دین عربی دارند هم می گذریم. مخلص کلام این است که ما تا بیخ استخوان در ایدئولوژی عربی غرق شده ایم و تنها راه رهایی خودمان را در ناسزاگویی و نژادپرستی می بینیم. و به راحتی می توان شکست جنبش های ایرانی در طی این سالهارا با راه نادرست مبارزه توجیه کرد. مبارزه باید بر مبنای دانایی و فرهنگ گرایی باشد آنوقت حتی شکست هم پیروزی حساب می شود.

این مشکل یک مشکل سیاسی است که باید در سطح سردمداران یک کشور حل شود. و اصولا اینکه یک عده مردمی ادعا کنند دریایی نامش چیز دیگریست در حد تارهای صوتی آنها میماند و وجبی از خاک ایران جابجا نمی شود. کاری که از ما بر می آید به عنوان مردم یک کشور خیزش فرهنگی با مطالعه است. کدام آزادی تا بحال از  مسیر نژادپرستی و ناسزاگویی بدست آمده است؟ 

Friday 18 May 2012

نظریه ای پست مدرنیستی در مثنوی مولوی



سیاوش پیشدادی


در پاسخ به حکم مهدور الدمی شاهین



مولوی- مثنوی- دفتر چهارم:


پس بد مطلق نباشد در جهان --- بد به نسبت باشد این را هم بدان

زهر مار آن مار را باشد حیات --- نسبتش با آدمی باشد ممات

خلق آبی را بود دریا چو باغ --- خلق خاکی را بود آن مرگ و داغ

زید اندر حق آن شیطان بود --- در حق شخصی دگر سلطان بود

آن بگوید زید صدیق سنیست --- وین بگوید زید گبر کشتنیست

گر تو خواهی کو ترا باشد شکر --- پس ورا از چشم عشاقش نگر


کی ما به جایی می رسیم که به سخن نیاکانمان باور پیدا کنیم. کی به جایی می رسیم که بدانیم اخلاق چیزی نسبی است.


پست مرتبط:

آزادی ادیان در دید ایرانیان: مثالی از شاهنامه



Friday 4 May 2012

بازی خلیج فارس



هدف ما از این بازی خلیج فارس و عربی چیست؟ ما ایرانی ها می گیم خلیج فارس و عرب ها هم بگن خلیج عربی، اسپانیایی ها هم اگر می خواهند بگن خلیج اسپانیایی. یعنی مشکل مهمتری وجود نداره ما وقتمون را روش بذاریم؟


اگر فردوسی هم توی اون سی سال می نشست به جای سرودن شاهنامه به عرب ها فحش ناموس می داد که شاهنامه و فرهنگ و زبان ایرانی نابود می شد. اما او روی فرهنگ کار کرد

 بهتر نیست همه این بحث مسخره رو ول کنیم بریم شاهنامه بخوانیم و تاریخ بخوانیم و فرهنگ سازی کنیم؟ بهتر نیست روی  حقوق اقوام و زنان و خشکاندن ریشه دروغ در جامعه کار کنیم؟ 


 جالب این جاس گروهی خیال می کنند با دعوای لفظی (یا همان فحش ناموس) با اعراب دارند کار مفیدی می کنند. نه دوستان اصلا کار مهمی نیست. هیچ نتیجه ای نداره. از بیرون که نگاه کنی انگار دوتا بچه دو ساله سر یک شکلات به جون هم افتاده اند. 



دوبیت عرب سوسمارخور از شاهنامه نیست





تحلیل یک کاریکاتور

تحلیل یک کاریکاتور


این کاریکاتور که امروزه در جامعه ایرانی همه جا پخش است و دل همه ایرانیان رو خنک می کند نکته جالبی در خود دارد.

از آنجایی که نمی خواهم بحث فلسفی شه و به درازا بکشه سریع می روم سر اصل مطلب.  سگ در ایران باستان موجودی بسیار مقدس بوده. در وندیداد آمده که دیه سگ و آدم در جاهایی حتی برابر است. سگ در بعضی مراسم مذهبی زرتشتی هم همکار موبد بوده است. حال چرا سگ در ایران شده است فحش و نجس و ...؟ تنها پاسخ این است که فرهنگ نجاست سگ فرهنگی عربی است  و با اسلام وارد ایران شده است. 

 دیدگاه ایران نسبت به آمریکا همیشه مثبت بوده است. متحد اصلی آمریکا در خاورمیانه ایران بوده. مردم ایران علاقه شدیدی به آمریکا دارند. همه دوست دارند به آمریکا فرار کنند ، یا ویزا بگیرند یا برای درس خواندن بروند یا غیره. پس نفرت از آمریکا در این عکس از کجا می آید. تنها پاسخ این است که این نفرت را انقلاب 57 وارد ایران کرد.

آیا خنده دار نیست که ایرانیان با ایدئولوژی عربی-انقلاب اسلامی خود در حال مبارزه با عرب و انقلاب اسلامی هستند؟ آیا نباید حال آدم از این همه  درهم ریختگی  ایدئولوژیکی به هم بخوره؟ از دید من همین کاریکاتور نشان می دهد ما به لحاظ فرهنگی از عرب ها و آخوند ها شکست خورده ایم. و بهتر است مدتی از دادن فحش ناموس به حکومت ایران و عرب ها دست ورداریم و ببینیم چکار داریم می کنیم.