Wednesday, 28 March 2012

پیام دوستی برای عرب ها


سیاوش پیشدادی


از همه ایرانیان کرواتی و روشنفکر که خویشکاری خود را در خوارداشت فرهنگ های دیگر می بینند درخواست دارم بجای نامیدن خود به نام "فرزند کورش"، بیایید چون کوروش زندگی کنیم. در تاریخ نشانی از خوارداشتن نژادهای دیگر به دست کورش در دست نیست. بزرگی کوروش از آزرمِ (احترام) او به نژادها و تبارهای پادشاهی اش ریشه می گیرد. باید به دنبال ایرانی بود که در آن آدمی (از هر نژادی) جایگاه والای خود را دارد. وگرنه ایرانی پر از "فرزندان کوروشِ نژادپرست و بددهان" ارزشی نخواهد داشت. 

برای مبارزه با نژادپرستی در ایران، و نشان دادن بیزاری ام از خوارداشت مردم فرهنگ های دیگر به دست گروهی از هم میهنانم، با بکار گیری گوگل ترنزلت، پیامی را برای عرب زبانان آماده کردم. امیدوارم اگر لغزشی در نوشتار من هست ببخشند. 




كل أصدقائي العرب، سنة جديدة سعيدة! نأمل لديك السنة الجديدةجيدة


Tuesday, 20 March 2012

سال مبارزه با نژادپرستی در ایران?

پیشنهاد می کنم سال جدید را سال مبارزه با نژادپرستی در ایران نام گزاری کنیم.

از آنجایی که در کشور ایران توهین به نژادهای دیگر (مثل عرب و افغان) شغل شریفی حساب می شود و کار کرواتی هاست و نشان شعور و وطن پرستی، گاهی فکر می کنم بد نیست به واژه نامه مراجعه کنیم و ببینیم نکنه این کاری که ما می کنیم همان چیزی باشد که بهش می گن نژادپرستی.

جوک قومیتی و توهین به قومیت های دیگر هم در ایران کاری ساده است و هر ایرانی ای آن را انجام می دهد در هر جایی (در کافی شاپ، جشن تولد، زیر بارون، لب دریا، در مسجد، در می خانه و ...).

جامعه ما هم مانند جامعه های متمدن دیگر باید به سوی بین المللی شدن و چند فرهنگی شدن پیش برود. راه حل این قضیه فحش ناموس دادن به احمدی نژاد و "مبارزه مجازی" و سنگ اندازی اینترنتی نیست. راه حل خیلی ساده است. هرکدام از ما خودش را اصلاح کند. توهین به نژادها و قومیت های دیگر ممنوع.

اگر سالی یک تغییر فرهنگی در ایران ایجاد شود، بعد از چند سال می بینیم بدون پرتاب هیچ نارنجکی به دموکراسی رسیده ایم.


مرتبط:

آقای فرهادی در هنگام دریافت جایزه اش گفت

چرا ما ایرانی ها به عرب ها توهین می کنیم؟


Sunday, 4 March 2012

سقوط انسانیت در ایران



سوختن شیر در باغ وحش مشهد








گاهی وقت ها یک حادثه آنقدر دردآوره که گوارشش برای سیستم روانی انسان تقریبا غیر ممکنه و این باعث می شود انسان دائما با خودش و دیگران در مورد آن صحبت کنهآقای فرهادی در هنگام دریافت جایزه اش گفت: "مردمی که مخالف خشونت هستند و با تمدن ها و فرهنگ های دیگر سر سازگاری دارند." من جز دروغ نام دیگری نمی توانم برای این سخن بگذارم. انسانیت در ایران مرده است. می توان سراغی از آن در افراد کمی گرفت ولی در جامعه مرده است.

من پرسشم این است کجای دنیا شیر را در باغ وحش برای تفریح با فندک آتش می زنند غیر از ایران و چند فرهنگ دیگر؟ کجای دنیا زنها هر بار که به هر دلیلی به خیابان می روند مورد سوء استفاده قرار می گیرند (کلامی، لمسی، ...) غیر از ایران و چند فرهنگ دیگر؟ در کجای دنیا سنگ زدن به گنجشک و گربه برای بچه ها تفریح است؟ کجای دنیا مردم صبح زود می روند اعدام تماشا کنند؟ کجای دنیا بی احترامی به هموطنان دیگر مانند ترک و رشتی و لر توسط همه و در همه جا و هر زمانی انجام می شود؟ کجای دنیا بی احترامی به نژادهای دیگر (عرب و افغان) نشانه با فرهنگی و وطن دوستی است؟ در کجای دنیا از انسانی که از ایرانی بودن و مسلمان بودن خسته شده و از ایران فرار کرده (گلشیفته) انتظار می رود تا ایرانی-اسلامی رفتار کند و با چه منطقی؟

من فقط یک مثال بزنم. در یک شهرآمریکا قرار بود درختی را برای اتوبان زدن ببرند. مردم آمدند دور آن دیوار انسانی ایجاد کردند تا این اتفاق نیفتد. با دیدن فیلم آتش زدن شیر آخرین امید من یکی که به باد رفت. حالا همه ما منتظر نشستیم آقای خاتمی برای رای دادنش توضیح بده. در واقع من فکر می کنم این جور کارهای بیهوده تنها کاری است که از ما بر می آید. پس بهتره بشینیم و منتظر باشیم. 


Saturday, 3 March 2012

سرانجام برابر فارسی واژه عشق چیست؟


سیاوش پیشدادی
گروهی می گویند عشق واژه ای فارسی است. شاید هم باشد ولی ایرانیان باستان عشق را به کار نمی بردند. پس برابر پارسی عشق چیست؟ با ایده ای که از استاد جنیدی گرفتم پژوهشی انجام دادم. نخست باید کاربرد گسترده واژه آزمودن را در زبان شاهنامه گزارش کنم و سپس به برابر واژه عشق می پردازم.


آزمایش = تست. 
آزموده= با سختی از پس کاری بر آمده.

جهان آزموده
   جهان آزموده دلاور سران            گشادند يك يك بپاسخ زبان
فردوسی

گرم و سرد آزموده
    همى گفت كاوس خود كامه مرد            نه گرم آزموده ز گيتى نه سرد
فردوسی

کارآزموده
     بگويش كه پيوند ما در جهان            بجويند كار آزموده مهان
فردوسی

رنج آزموده= سختی کشیده
تو اى دخت رنج آزموده ز من            فدا كرده جان و دل و چيز و تن
فردوسی

رزم آزموده
      چنين مى همى خورد با بخردان            بزرگان و رزم آزموده ردان
فردوسی

در فارسی امروز: کارآموز، دانش آموز، زبان آموز، دانش آموخته، کارآموخته از همین ساختار به جا مانده.







عشق
در فارسی قدیم به عاشق می گفتند مهرآزما، مهرآزموده، مهرورز. دوتای اول تاکید بر سختی و درد و آزمایش گونگی عشق دارد.  


مــهــر آزمــای مــهــرهٔ بــازوش جــان و عـقـل          حـلـقـه بـه گـوش حـلـقهٔ گیسوش انس و جان

خاقانی

دلـــم ســـیـــر آمــد از مــهــر آزمــایــی          چــو مــی‌بــیــنــم کــه یــار بــی‌وفـایـی
اوحدی

مــهــر آزمــاســت زهــر وفــا مــحـتـشـم از آن          شــیــریــن لـبـان مـدام بـا حـبـاب مـی‌دهـنـد
محتشم

مــهــر ورزان راسـت وجـه آزمـون از روی زرد          نـقـد جـان در بـوتـه غـم بـردن و بـگـداختن
محتشم

بـا آن کـه بـه مـهـر آزمـونـم کردی          در بــارگــه وفــا ســتـونـم کـردی
با آن قدم دیر تحرک که مراست          از خـاطـر خـود زود برونم کردی
محتشم

کــه گــویــنــد آن ســخــن مــهــر آزمــایــان          هــــمــــانــــا دلــــبــــرا حــــالــــم نــــدانــــى
اسعد گرگانی